تشنه ای سیراب سراب روی توست
چنگ چشمانت چو بنشست بر چوب چنگ من
تارهایش در انتظار زخمه ای از سوی توست
می کند غوغای استسقا میان تارها
میتپد قلب از درون
می تکاند در سرایم
یک صدا
چون صدای ناز توست
چنگ چشمانت چو بنشست بر چوب چنگ من
تارهایش در انتظار زخمه ای از سوی توست
می کند غوغای استسقا میان تارها
میتپد قلب از درون
می تکاند در سرایم
یک صدا
چون صدای ناز توست
۲ نظر:
منظورت استسقا هست دیگه؟!
اشتباه تایپی بود
درست شد
ارسال یک نظر